سلام. لینک دانلودی که گذاشتین ظاهرا خرابه و فایلی رو نمیتونم دانلود کنم. اگه میشه لطفا واسم ایمیلش کنید. خواهشا بهش نیاز دارم. خیلی گشتم ولی نتونستم پیداش کنم تا اینکه رسیدم به سایتتون و دیدم اینجام نمیشه دان کرد. خیلی ممنون
پاسخ: سلام این فایل در سایت chessok.ir موجود است
آلخین در بین مردم معروف بود به آدم با حافظه قوی او در سال 1919 در یکی از شرکتهای فیلمبرداری کار میکرد روزی مردی وارد شرکت شد وبه آلخین گفت آقا ببخشید من با ولادمیر تشکین کار دارم .
آلخین رو کرد به وی و گفت آقای پولویکتف حال شما خوب است ؟
مرد گفت مگر ما همدیگر را میشناسیم ؟ آلخین گفت 4 ماه پیش شما در یکی از داروخانه های شهر دارویی سفارش دادید و دکتر شما آقای زاسه داتلف بود برای دختر شش ساله شما بنام آنا موقعی که گلودرد داشت من در آنجا در صف ایستاده بودم بطور اتفاقی صحبت شما را شنیدم .
مرد با تعجب فقط به او نگاه میکرد . بعد آلخین گفت عینک شما یک شکل دیگری داشت وشما آنرا از جیب سمت چپ خود درآوردید و کیف پول شما هم از پوست کروکدیل ساخته شده بود .آلخین میخواست حرف خود را ادامه دهد که دید مرد سریع از شرکت خارج شدو دیگر هرگز به آنجا نرفت .
شبیه به این موضوع هم یکبار که آلخین برای کاری به اداره پلیس رفته بود متوجه صحبت افسر نگهبان با مردی شد که خود را ایوان تیخونوویچ معرفی میکرد ناگهان آلخین صحبت آنها را قطع کرد وبه مرد گفت شما میشود یکبار دیگر خود را معرفی کنید مرد گفت من ایوان تیخونوویچ بادروف هستم شما چرا از من اسم مرا میپرسید؟
آلخین جواب داد شما بادروف نیستید بلکه اورلوف هستید شما ایوان تیخونوویچ نیستید شما ایوان تیمافیویچ هستید شما دو سال پیش در یکی از ادارات پلیس خود را اینطور معرفی کرده بودید در سینه شما یک صلیب هم آویزان بود وزنجیر آن از استیل و زیر صلیب چرم بود .مرد ساکت شد افسر نگهبان دگمه پیراهن اورا باز کرد ودید همان صلیب در گردنش آویزان است مرد که خود را باخته بود رنگ و رویش عوض شد بعد معلوم شد او زندانی فراری اورلوف است پلیس از آلخین تشکر کرد و گفت شما اورا میشناختید گفت نه من یک لحظه در حالی که میخواستم سوار آسانسور شوم متوجه این مرد وصحبتش با پلیس آنزمان شدم .